0
0

نقشه راه رسیدن به هدف و موفقیت در زندگی!

3922 بازدید
4.5/5 - (2 امتیاز)

برای رسیدن به هدف و موفقیت چه باید کرد؟ چگونه به اهداف خود برسیم؟

 

در قسمت قبلی مقالات هدف گذاری توضیح داده شد که هدف را چگونه انتخاب کنیم و برای رسیدن به آنها چه اقداماتی باید انجام بشود.

پیشنهاد می شود اگر قسمت های قبلی مقالات را مشاهده نکرده اید اول دو مقاله ی قبلی را مشاهده کنید چون این مقاله که در خصوص رسیدن به هدف و موفقیت میباشد در ادامه دو مقاله قبلی نوشته شده است.

شما در ابتدا میتوانید مقاله تعریف هدف و اهمیت هدف گذاری را مطالعه کنید سپس به سراغ مقاله چگونه هدف گذاری کنیم بروید.

 

1) برای رسیدن به هدف از کجا شروع کنیم؟

بارش فکری را انجام دادیم و هدف هایمان را مشخص کردیم حالا از کجا باید شروع کنیم؟

بیشتر هدف هایی را که تعیین کردیم را می شود با هم یکی کرد و در راستای رسیدن به آنها از یک مسیر رفت.

مثال:

هدف تعیین کرده اید که امسال نسبت به سال های پیش، بیشتر در کنار خانواده باشید و بیشتر به مسافرت بروید.

اما شغلتان جوری است که اجازه نمی دهد که بیشتر در کنار خانواده تان باشید اما در بارش فکری که انجام داده اید مشخص کردید که می خواهید شغلتان را هم عوض کنید.

در ا ینجا می توان همه ی این اهداف را یکی کرد و از یک راهی رفت که آخر جاده به همه ی آنها رسید.

شما شغلی را انتخاب می کنید که فشار کاری کمتری دارد و می تواند زمان کاری هم دست خودتان باشد و هر موقع که خواستید می توانید کار کنید و یا استراحت!

با انتخاب شغل مورد نظرتان چند هدف را یکی کرده اید:

شغلی دارید که ساعت کاری آن دست خودتان است و می توانید هر موقع که خواستید به کار بپردازید و هر موقع که خواستید کنار خانواده باشید و لذت ببرید.

بارش فکری برای رسیدن به هدف

خیلی از اهداف در ظاهر با هم تفاوت دارند اما در باطن بیشتر آنها به یک مسیر می روند!

اهدافی که تعیین کرده اید را مشخص کنید که کدامیک در باطن شان به یک مسیر ختم می شوند.

2) تا کی به اهداف خواهیم رسید؟

برای رسیدن به هدفی که مشخص کرده اید باید زمان بندی داشته باشید.

هدف ها را به 3 دسته تقسیم بندی می کنیم:

بلند مدت:هدف گذاشته اید که تا 3 سال آینده خانه بخرید یا ماشین و یا هر چیز دیگری که می خواهید داشته باشید.

میان مدت:هدف گذاشته اید که تا 1 سال آینده شغلتان را عوض کنید و یا زبان خارجی جدیدی را یاد بگیرید.

کوتاه مدت:هدف گذاشته اید تا 3 الی 6 ماه آینده تغییرات زیادی در خودتان به وجود بیاورید.

مثال:اهمال کاری و تنبلی را کنار بگذارید و یا اعتماد به نفستان را افزایش دهید و یا حرفه ی جدیدی را یاد بگیرید و…

3) کدام هدف را اول شروع کنیم؟

حالا که تعیین کردید در زندگی چه اهدافی دارید و می خواهید به چه چیزهایی دست پیدا کنید باید آنها را اولویت بندی کنید.

اهداف را به ترتیب ضرورت اولویت بندی می کنیم و به هر کدام از آنها نمره می دهیم.

مثال:

یادگیری زبان خارجی 5

افزایش اعتماد به نفس 10

سفر در کنار خانواده 7

و…

به هر هدفی یک نمره می دهید.

به یادگیری زبان خارجی شماره 5 داده ایم و به افزایش اعتماد به نفس شماره 10 به نظر خودتان کدامیک مهم تر است؟

معلوم است که افزایش اعتماد به نفس در اولویت قرار دارد و برای رسیدن به آن باید بیشتر تلاش کرد و یادگیری زبان خارجی را شاید اگر لازم شد و مجبور شدیم یک روز فدای آن کنیم!

4) آیا این اهداف ارزش جنگیدن دارند؟

چگونه و از کجا بفهمیم که اهدافمان واقعا به درد ما می خورند و برای رسیدن به هدف باید برای آن ها تلاش کنیم؟

از کجا بدانیم آیا این راهی که من می خواهم در آن قدم بگذارم و برای رسیدن به آن تمام وقت و انرژی خودم را صرف آن کنم آیا ارزشش را دارد یا خیر؟

آیا هدفی که انتخاب کرده ام برای من معنی دارد؟

آیا از روی اجبار آن را برای خودم انتخاب کرده ام یا از روی عشق و علاقه؟

جنگیدن برای رسیدن به هدف

منظور از اجبار به این معناست که مثلا من دانشجو هستم و به اجبار و تاکید اطرافیانم دارم در رشته ای ادامه تحصیل می دهم که برای من جذابیتی ندارد و فقط بخاطر اینکه دیگران را ناراحت نکنم دارم آن رشته را می خوانم؟

هدف دیگران را زندگی می کنم یا هدف خودم را؟

آیا برای رسیدن به هدف هیجان دارید؟

آیا تمام فکر شما را به خودش مشغول کرده؟

برای رسیدن به هدفتان چقدر حاضرید تلاش مستمر داشته باشید؟

5) رسیدن به این هدف به من چه کمکی می کند؟

لطفا به این سوالات دقت کنید و کمی راجب آنها فکر کنید:

آیا از من انسان ارزشمندتری می سازد؟

آیا باعث می شود که از درون رشد کنم؟

وقتی به اهدافم برسم باعث می شود که چگونه انسانی بشوم؟

فرض کنید که به اهدافتان رسیدید بعدش چه اتفاقی می افتد؟

6) قابل دیدن و لمس کردن باشد!

منظور از دیدن و قابل لمس بودن به این معنا است که آن هدف برای من معنی داشته باشد.

مثال:

شخصی در طول سالهای که زندگی کرده فقط توانسته که 50 میلیون پول جمع کند و تمام زندگی اش 50 میلیون می ارزد.

زمانی که می خواهد هدف جدیدی را برای خودش تعیین کند می گویید که تا سه سال آینده می خواهم به 50 میلیارد پول برسم!

معلوم است که مغز او نمی تواند بپذیرد که تا سه سال آینده به چنین پولی برسد!

شخصی که در تمام عمر خود فقط 50 میلیون دارایی توانسته به دست بیاورد نمی تواند یک مرتبه هدف 50 میلیاری را برای خودش تعیین کند.

باید دید منطقی هم به این موضوع داشت که آیا این خواسته ی من قابل لمس و دیدن است؟

7) عجیب اما واقعی! برای رسیدن به هدف و موفقیت داشتن انگیزه مهم نیست!

شاید این جمله تعجب آور باشد که داشتن انگیزه و پشتکار برای رسیدن به هدف مهم نیست!

وقتی برای یک هدفی اشتیاق و ذوق رسیدن به آن را داشته باشید دیگر برایتان مهم نیست که هرروز و هر لحظه انگیزه ی خود را بالا نگه دارید.

مثال:

داستان لیلی و مجنون را حتما شنیده اید!

اما در اینجا می خواهم این داستان را طوری برای شما تعریف کنم که بدانید داشتن انگیزه و پشتکار مهم نیست!

مجنون کسی بود که عاشق لیلی شده بود و می خواست هر طور که شده به او برسد.

او بارها تلاش کرد اما به نتیجه ای نرسید اما نا امید نشد و باز هم تلاش خود را بیشتر کرد.

هر کاری که می کرد تا لیلی به او توجه ای نشان بدهد موفق نمی شد و تلاشش را بیشتر می کرد.

حتما این بیت شعر را شنیده اید که می گوید اگر بر من نبودش هیچ میلی چرا ظرف مرا بشکست لیلی!

خیلی از آدم ها برای خود هدفی را مشخص می کنند برای خودشان هم معنی ندارد و می خواهند که با رسیدن به آن به آدم های دیگر خودشان را ثابت کنند.

به آدم ها نشان بدهند که ببینید من بخاطر اینکه روی شما را کم کنم به این خواسته ام رسیدم اما اگر درون آن شخص را ببینید خیلی هم برای او جذابیتی ندارد و بعد از رسیدن به آن شاید احساس بدی هم داشته باشد.

اما اگر مثل مجنون عاشق اهدافشان باشند دیگر نیازی به انگیزه ندارند چرا که روز و شب برای رسیدن به لیلی خود تلاش خواهند کرد و برایشان مهم نیست که چند بار شکست می خورند و چند بار از طرف لیلی شان نه می شنوند!

وقتی اشتیاق برای آن داشته باشید هیچ کس و هیچ مانعی نمی تواند شما را از رسیدن به آن منع کند!

لطفا اهدافتان مثل مجنون باشد نه مثل آدمی که با اولین مانع سر راهش پشت آن برای همیشه خواهند ماند!

8) ناحیه ی امن تان چقدر است؟

شخصی را می شناسم که در شهری تنها زندگی می کرد و خرج و مخارج زندگی اش را خانواده اش تامین می کردند.

او همیشه می خواست در شغل و حرفه ی خودش پیشرفت کند تا بتواند یک زندگی خوب برای خودش داشته باشد اما نمی دانم که چه اتفاقی برایش افتاد و تصمیمی گرفت که ناحیه ی امنش را به جای اینکه کمتر کند و از آن دایره ای که دور خودش پیچیده بیرون بیاید،بدتر دایره ی امنش را گسترش داد و می شود گفت که به نوعی ترسیده بود اما به زبان نمی آورد.

در تصمیم عجیبی که گرفت و برای خود منم باورش کمی سخت شد این بود که تصمیم گرفت برگردد به شهر خودشان و شانسش را آنجا امتحان کند.

اما از وقتی که او برگشت به خانه شان دیگر از او نشنیدم که برای خواسته هایشان اقدامی انجام بدهد و می شود گفت که همه ی خواسته ها و اهدافش را فراموش کرده و به زندگی عادی در آنجا عادت کرد.

امیدوارم روزی بشنوم که دایره ی امن خودش را رها کرده و به موفقیتی که آروزیش را دارد مثل مجنون دیوانه وار به او عشق و علاقه نشان بدهد.

اگر مجنون وار عاشق هدفتان هستید باید برای آن از ناحیه ی امن تان بیرون بیاید و کارهایی را انجام بدهید که تا به حال انجام نداده اید و نتایجی بگیرید که تا به حال نگرفته اید.

مطمئنا خارج شدن از ناحیه ی امن می تواند ترسناک باشد اما اگر عاشق هدفتان باشید آن ترس را هم کم کم از بین خواهید برد.

شاید راهی که می خواهید در آن قدم بگذارید راهی باشد که نمی دانید انتهای آن به کجا ختم خواهد شد باید بروید و امتحانش کنید که آیا این جاده من را به خواسته هایم می رساند یا خیر؟

9) برای رسیدن به هدف چه اقداماتی انجام می دهید؟

مثال: شما هدف می گذارید که تا 1 سال آینده به یکی از خواسته ها و اهدافتان برسید.

باید تعیین کنید که 1 سال بعد کجا خواهید بود؟

6 ماه بعد کجا خواهید بود؟

3 ماه بعد؟

1 ماه بعد؟

15 روز بعد؟

7 روز بعد؟

1 روز بعد؟

تعیین کنید که روز بعد چه کارهایی را باید انجام بدهید،7 روز بعد چه کارهایی؟

15 روز بعد چه کارهایی؟

همینطور باید برنامه ریزی کنید و برای آن هدف روزانه حداقل یک کار کوچک در راستای آن هدف انجام بدهید،حتی شده یک اقدام کوچک برای رسیدن به هدفتان.

منظور از اقدام کوچک این است که اگر قرار است مطلبی درباره ی آن موضوع بخوانید حتی شده روزی یک خط در مورد آن مطالعه کنید یا اگر قرار است به شخصی زنگ بزنید و اطلاعاتی کسب کنید حتما این کار را انجام بدهید.

قانون 1-90-90 را می شناسید؟

برای 90 روز 90 دقیقه ی اول روزتان را برای مهم ترین هدفتان بگذارید و بعد از 90 روز تاثیرات فوق العاده مهم در زندگی تان را مشاهده کنید.

10) این هدف به چه دردی می خورد؟

خیلی ها هدف مادی برای خودشان می گذارند که مثلا تا 3 سال آینده من باید فلان خانه را بخرم در فلان محله!

آیا داشتن این خانه باعث می شود که ما از درون رشد کنیم؟

آیا باعث می شود که تبدیل به یک انسان دیگری بشویم؟

تصور کنید که به خانه ی دلخواهتان رسیدید آن وقت شما تبدیل به چگونه انسانی شده اید؟

به نظر من وقتی هدفتان شما را از درون رشد ندهد به هیچ دردی نخواهد خورد!

این ما هستیم که باید رشد کنیم

این ما هستیم که باید یک شخصیت قوی از خودمان بسازیم،به شما قول خواهم داد اگر از خودتان یک شخصیت قوی و تاثیر گذار بسازید به هر آنچه که در زندگی بخواهید می توانید برسید فقط و فقط باید به روی خودتان سرمایه گذاری کنید.

با عادت های مثبت با داشتن دانش با داشتن ارتباطات زیاد و جدید می توانید به خیلی از چیزهایی دست پیدا کنید که حتی فکرشم نخواهید کرد.

11) تصویر سازی را فراموش نکنید

خودتان را ببینید که به آن شخصیتی که می خواهید تبدیل شده اید.

می خواهید چگونه انسانی باشید؟

می خواهید دیگران شما را می بینند چه بگویند؟

می خواهید چگونه ارتباطاتی داشته باشید؟

دوست دارید با چه کسانی کار کنید؟

می خواهید بعد از مرگتان دیگران از شما چگونه یاد کنند؟

12) برای رسیدن به هدف تابلو درست کنید

شاید این موضوع را در رابطه با هدفگذاری بارها شنیده باشید که برای رسیدن به اهداف باید یک تابلو آرزوها درست کرد.

درست کردن تابلو آروزها خیلی می تواند موثر باشد اما به شما کمک نخواهد کرد که به اهدافی که تعیین کرده اید برسید!

درست کردن تابلو آرزوها به این معنی است که اهدافتان جلوی چشمتان باشد و با نگاه کردن به آن یادتان باشد که به کجا می خواهید برسید.

تنها نفعی که تابلو آرزوها دارد این است که به شما یادآوری کند اهدافتان را فراموش نکنید.

استفان کاوی جمله ی زیبایی دارد که می گوید:

هر چیزی در این دنیا دو بار خلق شده است یک بار در ذهن بعد در واقعیت.

تمام چیزهایی که همین الان در دور و اطراف مشاهده می کنید توسط کسانی ساخته شده که اول آن را در ذهن خود دیده اند و بعد خلقش کردند.

مثل کامپیوترها،گوشی های موبایل،مبلمان منزل و هر چیزی را که همین الان دارید مشاهده می کنید یک روزی یک نفر آن را در ذهن خود دیده و آن را در بیرون خلقش کرده.

برای رسیدن به اهداف اول باید در ذهنتان آن را مشاهده کنید و با تلاش در دنیای بیرونی آن را خلقش کنید.

13) هدفی که در مغز باشد…

اگر بخواهید اهدافتان را فقط در ذهن تان داشته باشید و به روی کاغذ نیاورید به هیچ دردی نخواهد خورد.

با نوشتن اهدافتان خیلی جدی تر به آنها نگاه خواهید کرد و برای آنها برنامه ریزی می کنید و می توانید آنها را طبق ضرورت اولویت بندی کنید و می فهمید که کدامیک را باید شروع کرد و آیا جزء اهداف بلند مدت می شود و یا میان مدت می شود و یا کوتاه مدت.

پس لطفا شروع کنید به نوشتن اهدافتان به روی کاغذ!

لطفا روی کاغذ بنویسید نه در گوشی موبایل و یا تبلت و یا کامپیوتر!

از کی شروع خواهید کرد؟

اگر بخواهید کاری را انجام بدهید راهش را پیدا خواهید کرد و اگر نخواهید انجام بدهید بهانه اش را.

شاید با خودتان بگویید که من بارها هدفگذاری کردم اما هیچوقت نتوانستم به آن دست پیدا کنم.

ممکن است به هدفتان برسید ممکن است نرسید اما شما تبدیل به یک انسان دیگری خواهید شد که پر از تجربه شده و می تواند خیلی راحت تر به اهداف بعدی اش برسد.

چه زمانی برای رسیدن به هدف شروع میکنید؟

در طی این مسیر خیلی اتفاقات ممکن است بی افتد و شاید یک هدفی خودش را به ما نشان بدهد که از هدفی که خودمان تعیین کرده ایم بهتر باشد و مسیر ما را عوض کند.

یادتان باشد هیچ چیزی در این دنیا قطعی نیست اما شما می توانید تعیین کنید که چگونه انسانی خواهید شد در انتهای جاده ی هدفگذاری.

اگر به اهداف نرسیدیم شاید برنامه ریزی که برای رسیدن به آن انجام دادیم مشکلی دارد که آن را نادیده گرفته اید.

باید برگردید و مشکل را پیدا کنید که چه چیزی باعث شده که نتوانید به هدف خود نزدیک شوید.

یک نکته ای که باید به آن دقت کنیم این است که حتما حتما کارهای غیر مترقبه ای که ممکن است برای همه ی انسان ها به وجود بیاید را در برنامه ریزی خود لحاظ کنیم و برای آنها هم برنامه ی مشخصی داشته باشیم.

لطفا برای رسیدن به هدف، موفقیت و زندگی مورد نظرتان همین الان اولین اقدام را انجام دهید…

آیا این مطلب را می پسندید؟
https://naghmehelyasi.com/?p=1375
اشتراک گذاری:
واتساپتوییترفیسبوکپینترستلینکدین
نغمه الیاسی فرد
مطالب بیشتر

نظرات

0 نظر در مورد نقشه راه رسیدن به هدف و موفقیت در زندگی!

دیدگاهتان را بنویسید

هیچ دیدگاهی نوشته نشده است.

سوالی دارید؟ از ما بپرسید